پروفایل « thesunflower »

از کودکی علاقه ی خاصی به نقاشی و در سنین بالاتر کامپیوتر و زبان اینگلیسی داشتم. اما مثل بسیاری از دهه شصتی های نسل سوخته در دوره ای قرار گرفتم که تنها راه ادامه ی زندگی ورود به دانشگاه بود. بنابراین رشته ای انتخاب کردم که هیچ ارتباطی هم به گرافیک نداشت البته یک دلیلش این بود که میخواستم خلاقیت و علاقه ام با تحصیل در آن رشته ها نابود نشود.
تا مرحله ی فوق لیسانس پیش رفتم در این چند سال کار خلاقانه ای در رابطه با رشته ام انجام ندادم اما با انجام دادن سفارشات دیگران در نرم افزارهای فتوشاپ و کرل و ایلاستریتور قوی شدم بعد از پایان تحصیلات خیلی خوب تشخیص دادم که علاقه ی واقعی من در چیست و هم زمان خودم را در کارهای که دوست داشتم تقویت کرده بودم اما چیزی این بین کم بود و آن کار با دست بود. به طور خیلی اتفاقی با کلاس های تصویرسازی کودک آشنا شدم و بعد از چندین سال که از مدادرنگی پاستل روغنی و آبرنگ و کاغذ دور شده بودم دوباره سراغ آن ها رفتم طرح هایی که قبلا در نرم افزار میکشیدم این بار با مواد اصلی و روش اولیه ی آن انجام دادم وسریع در این زمینه هم مهارت پیدا کردم. مدرک تصویرسازی کودک را هم گرفتم و در این موقع چیزی به ذهنم رسید که سال ها در انبار خاطراتم فراموش شده بود به روشنی یادم آمد که زمانی که خیلی کوچک بودم داستانی برای خودم ساخته بودم و ورق های آچهار را تا کرده بودم و در نیمه ی پایین صفحه، داستان و نمیه ی بالا نقاشی مرتبط با آن پاراگراف را کشیده و مقوایی هم اندازه برش داده و موضوع داستان را نقاشی کرده بودم و به این صورت اولین کتاب داستانم را با دستان خودم منتشر کردم. این خاطره باعث شد که من مطمئن شوم در مسیر درستی قرار دارم.
راه دراز است و چیزهای زیادی هست که باید یادبگیرم.