توضیحات کاره
قیمت گذاری ترجمه بسته به تخصصی بودن متن و میزان زمان تخصیص داده شده به آن متغیر است. اما به صورت میانگین 55 هزار تومان برای هر صفحه محاسبه می شود.
نمونه ترجمه:
My mother was always late. I vividly remember being the last kid picked up from birthday parties and waiting anxiously at airports for her yellow station wangon to appear around the corner. Running late with her was no less stressful. Speeding through traffic in a futile effort to make up for her late start, my father would be fuming behind the wheel, and my mother would be doing some last-minute task like mending the hem o her dress. Those minutes like hours.
Time is subjective. Minutes spent waiting multiply; mundane task drag on. I recently timed how long it takes me to empty the dishwasher: 5 minutes. I had predicted it would take 15. Yet, blissful experience, when we’re in the flow, seem to speed by. An Einstein observed: “When a man sits will a pretty girl for an hour, it seems like a minute. But let him sit on a hot stove for a minute and it’s longer than any hour. That’s relativity.”
My mother liked to fill time to the brim. It made her chronically late, but also incredibly industrious. It wasn’t until I was an adult and met people from other countries and cultures that I realized not everyone operated on the edge of time. Some people think that less is more and allow ample time to get everywhere.
مادرم همیشهی خدا دیر میرسید. خوب خاطرم هست همیشه آخرین بچهای بودم که در جشن تولدها دنبالم میآمدند. در فرودگاه، همیشه با اضطراب در انتظار واگن استیشن زردرنگ مادرم میماندم که از گوشه و کناری پیدایش بشود. این دیرکردن ها برای او نیز کم باعث اضطراب نمیشد. برای این که دیر راه افتادنش را جبران کند، با سرعت رانندگی میکرد که خب، بیفایده بود. در حالی که پدرم پشت فرمان خون خونش را میخورد، مادرم سرگرم کارهای دقیقه آخری مثل رفو کردن سجاف لباسش بود. آن دقایق، مثل سالها میگذشت.
زمان، امری ذهنی است. وقتی منتظرید انگار دقیقهها چندین برابر طول میکشند؛ کارهای خسته کننده انگار کش میآیند. اخیرا زمان گرفتم که چقدر طول میکشد تا ماشین ظرفشویی را خالی کنم: پنج دقیقه! پیش بینیام این بود که پانزده دقیقهای طول بکشد. با این حال، وقتی در جریان تجربههای لذت بخش هستیم، به نظر زمان زود میگذرد. اینشیتین این موضوع را این طور بیان میکند"وقتی مردی با مصاحبی زیبا ساعتی را معاشرت کند، به نظرش دقیقهای بیش نمیآید. اما همین آدم اگر دقیقهای روی اجاقی داغ بنشیند به نظرش بیشتراز یک ساعت طول میکشد.این همان نسبیت است." مادرم دوست داشت زمان را سر به سر بگذراند. این موضوع باعث شده بود او همیشهی خدا دیر کند در عین حال او را بسیار سخت کوش نیز کرده بود. وقتی بزرگتر شدم و با افراد بیشتری از فرهنگها و کشورهای دیگر آشنا شدم ذیذم همهی آدمها روی تیغ زمان حرکت نمیکنند. برخی افراد فکر میکنند، "کمتر، غنیتر است" و داشتن زمان بیشتر، همه جا به کار میآید
مشتری بعد از انجام سفارش، به طور مشخص موارد زیر را تحویل خواهد گرفت:
فایل به صورت پی دی اف و یا ورد تحویل داده میشود.
- از زبان: فارسی
- به زبان: انگلیسی
- نوع ترجمه: تخصصی رشته کامپیوتر و IT