توضیحات کاره

من میتونم برای شما متن های ادبی سنگین ویا متن غیر طنز مد نظر شما رو با موضوع-محتوا-مفهوم-کلید واژه-دلخواهتون در حجمی که شما میخواید(چند خط یا چند صفحه) بنویسم طوری که از اون لذت ببرید .(هر خط 200 تومن )

من میتونم متن شما رو از لحاظ ساختار ادبی ویرایش کنم به گونه ای که تاثیر گذاری اون متن افزایش پیدا کنه. (هر صفحه ویرایش 500 تومن)

من میتونم به شما کمک کنم تا متن قشنگتری بنویسید. (کلمه ای 50 تومن)

نمونه:

همگان علم خواهند؛ عاشقان، داستان!
ما به پی روز می‌نگریم و دیگران، بمانَد! روی ما دیگر پیش خود و پیش خالق رنگی ندارد! این داستان های بی پایانم را چه کنم؟!
آسمانم دیگر روی خوش نمیتاباند و خدا، هر چه خواستم قلم دست نوشت، نداد! نمیدانم چه کنم!
عشق ازل در من و آرامِ همه،نیست از او رامش و سکّان؛ چه کنم!
در آرزوهای باد...
در دل های تاب ندار و دونده در پی آن چیزی که سریعتر میدود. اینجا در مهلکه ی عشق و امید، تلاش گر ها دونده و نظاره گر ها شبه بازنده می آیند.
در قلم سبز من،دیگر هیچ..دیگر هیچ...دیگر هیچ نوری نشاید چشم من را باز کرد و دلم را روشن. دیگر در اینجا هیچ نگفت و هیچ نشنید..!
دراز نای زندگی را با گل های خیالم مزین کردم. همانطور ک سالهاست در امتداد سرزمین زندگی قدم میزنم؛ آب های ساحل سرنوشت را با پاهایم لمس میکنم و لبخندم را به رویشان میپاشم.
باشد اینگونه تا فراز فردا. اینگونه هایم نیز دیگر ارزوست! میدانی دل، من خود را بلند و خیال را رویا و زندگی را طلا و آرزو را کتاب کردم! قلم را بدست و جوهرم را نیز به کنار خود گماشتم که دور تر نرود جانم! دور تر نشود سیمرغ زیباپرور ذهنم که مرا او زنده نگه داشته است.
این کتاب، سرشار از خیال است. خ_ی_ا_ل
روح حال است! این وظیفه، بار امروز است. نگاهِ فردا و رنگنمای دیروزم ک دیگر نگاهم را بهش یاری نیست!
تمنای من! میدانی روزهایم را به فرداهای تو و انتهای امواج این خیالرنگ بی انتها گره زده ام. دست به روز نمیگیرم اما لنگر گاهم همیشه آن سکوی استواریست که تو از آن گفته ای!
سپاس خدا را! ک زندگی را به من داد و من را انسان کرد و انسان را قلم دار و قلم را محکوم به نوشتن... من را نویسنده و تورا نیز هم!
دلارام.. دل،آرام!
کتابی به قطر باران!
و اشک هایی به رنگِ همان خیال!
ایزد منان گوید، ک ب نام من شروع و ب قَسَم قلم بنویس! خودت را و پیرنگ کتابت را.
کدام کتاب؟
ایزد منان گوید ک بخوان و تو بنویس رویا!
خوش بنویس و قلم تر کن! مبادا ببیند دلی و بخواهد آن چیز مشکلی که دارا تویی و ندار، دیگری!
بگفت و تو نیز شنیدی و من.. باز نوشتم.
دوباره ننوشتم. بازنوشتم؛ تهش را به تو باز گذاشتم.
ب تو دادم. که تو خودت بخواهی!
نشد؟ قلم در دست توست. نشد دیگر شروع کدام قسمت است؟! فردا همی بینی که دیگر مَشک صدایش به بوهایش درآمده.
آری ایزد منان گفت که تو هستی و این کتاب.
رویای بی انتها
باز..
مگر نگفتم باز نوشتم!؟
به روی تو سوگند که باز است... انتهای این کتاب!
تهِ تهِ قصه...آخرین برگ شاهنامه ی تو همین است.
خوش بخوان و باز بگذار.
خیر خیر!
نوشتن کجا و باز گذاشتن کجا!
بنویس بسته. اما خوش!
خوش بنویس و خوشتر تمام کن.
این روزهای بسته را!
آخر این طرحنمای قلم من نیز،کاش باز بود، اما این هم به رنگ قفس ها...بسته!
چه شد زیبای من؟
آنگاه...همانگاه! گاه گاه قدم هایت به سوی شاهنامه ای از زندگی خودت!
مگر نبود؟
آخرِ این برگ، آخر این صفحه ها و پایان فصل هایش، مگر خوش نبود؟!
شاید خوش آن بود ک ما ندیدیم و از آن بهتر این ما بود. خوش چینِ من که دگر آه خوشی، نداشت!
من می‌دانم که خوشتر که بود و کجا نوشتند انتهای شاهنامه خوش است.
چه مال من...چه مال تو...چه مال فردوسی پاکزاد که رحمت ایزد بر آن تربت پاک باد.
همگی خوش نوشتند پایان را!
خدا را به سوگند میبرم که این جلد شاهنامه تو هم نیز، خوشتر است!
نوشتند به کمال تو و فردوسی، خط به خط شاهنامه را که پایانش هم نیز خوشتر است..!

 

مشتری بعد از انجام سفارش، به طور مشخص موارد زیر را تحویل خواهد گرفت:

 

یک فایل word حاوی : مطلب سفارشی شما +دو خط متن هدیه از طرف من

    انتخاب جزئیات و ثبت سفارش

    فروشنده‌ی این کاره به مرخصی رفته است.

    سایر کاره های M_Zarei