توضیحات کاره
تحصیل کرده رشته اقتصاد در دانشگاه شهید بهشتی در مقطع کارشناسی.
ترجمه هر صفحه 15 هزار تومان / هر روز یک الی دو صفحه ترجمه می کنم.
نمونه کار ترجمه:
1- مستند اقتصادی/اجتماعی «ارزش حقیقی» به کارگردانی «جسی بورکووسکی» توسط اینجانب ترجمه شده و به صورت «رایگان» در کانال رسمی یوتوب کارگردان مستند، از طریق لینک زیر قابل مشاهده است ( از تنظیمات زیرنویس فارسی را اتنخاب کنید)
https://www.youtube.com/watch?v=ez3CWXQrgVo
2- این نمونه کار، قسمتی از واحد درسی توسعه پایدار دانشگاه کلمبیا، نیویورک است.
استاد: پرفسور جفری ساکس
لینک ویدیو:
https://www.youtube.com/watch?v=EbawWNIuql0&list=PLSuwqsAnJMtzb-2KICvyzu2kAdVntPldn&index=69
ترجمه ویدئوی دوم:
یکی از جنبههای بسیار مهم توسعه پایدار، رفاه و سعادتمندی اقتصادیه. در دهههای اخیر منافع زیادی از رفاه مادی، میانگین درامد سرانه و دیگر شاخصهای زندگی مادی مانند بهداشت و امید به زندگی بهدست اومده. البته مشاهده میکنیم که تمامی افراد درون جامعه و البته تمامی کشورهای دنیا از این منافع بهرهمند نیستند، اما به طور میانگین، طی دههها تجربه کردن رشد اقتصادی، منافع قابل ملاحضهای در رفاه اقتصادی بهدست آمده. و این پدیده برای کشورهایی که امروزه همچنان دچار فقر هستند از درجه اهمیت بالایی برخورداره. احتمالا بزرگترین هدف اونها رسیدن به رشد اقتصادیه تا بتونند شکاف به وجود امده بین شرایط مادیای که امروزه با اون روبهرو هستند و شرایط کشورهای ثروتمندتر دیگه رو کمتر کنند. این دسته از کشورها که در حال حاضر در فقر شدید به سر میبرند و به سختی میتونند نیازهای ضروریشون رو برطرف کنند، قصد دارند مانند خیلی از کشورهایی بشند که بیش از پیش در برطرف کردن نیازهای اولیهشون اطمینان خاطر دارند، یا مانند بسیاری از قسمتهای دنیا با سطح استاندارد زندگی بسیار بالایی زندگی کنند. جنبه دیگر تغییر شرایط مادی اینست که در جهانی با تولیدات بیشتر، توانایی بیشتر در تولید غذا، بهره وری بیشتر در تولیدات صنعتی، حمل و نقل، بخش نیرو، و دیگر بخشهای کلیدی اقتصاد، جمعیت نیز در موازات آن افزایش یافته. در اواسط سده گذشته در 1950 میلادی، جمعیت جهان حدود 2,5 میلیارد نفر بوده، جمعیت از آن زمان تقریبا سه برابر شده و به طرز شگفت آوری به حدود 7,2 میلیارد نفر در حال حاضر رسیده. و این رقم پیوسته در حال افزایشه. به طور سالانه تقریبا 75 تا 80 میلیون نفر به جمعیت جهان اضافه میشن، بدین معنی که احتمالا طولی نمیکشه که در سال 2024 2025 یک میلیارد نفر دیگه به جمعیت جهان اضافه میشن و به جمعیت 8 میلیارد نفر میرسیم.بیایید ببینیم رشد واقعا به چه معناست. تاکنون هیچ رشد اقتصادیای چشمگیرتر از رشد کشور چین نبوده. قطعا با جمعیت 1,3 میلیارد نفر پرجمعیتترین کشور دنیا محسوب میشه. بنابراین هر اتفاق مهمی که در چین بیفته شوک آوره. اما گذشته از این، چین در بین اقتصادهایی با سریعترین نرخ رشد در طول تاریخ دنیا بوده. از انجایی که چین اصلاحاتی بنیادی در بازار رو پذیرفت، از 1978 میلادی تا همین چند سال اخیر که روند رشد کمی کُند شده،کشور چین به طور میانگین حدوداً ده درصد رشد سالیانه رو تجربه کرده. کاملا حیرت انگیزه. مثال به دردبخوریه، بارها ازش برای تشریح "قاعدهی هفتاد" استفاده کردم. عدد هفتاد رو بر نرخ رشد که در این مثال ده هست تقسیم کنید، هفتاد تقسیم بر ده میشه هفت. این عدد بدین معنیه که کشور چین هر هفت سال درامد ملی خودش رو دو برابر کرده.قاعده هفتاد میگه هفتاد تقسیم بر نرخ رشد به شما تعداد سالهایی رو میده که حجم اقتصاد دو برابر میشه. خُب این به چه معنیه؟ نگاهی به شهر شِنجِن در چین بندازید. شنجن شهریه بسیار نزدیک به هنگ کنگ در قسمت جنوبی چین. در حول و حوش 1980 میلادی همانطور که تصویر رو میبینید، شنجن یک دهکده کوچک بود. عمدتاً روستایی بود، جمعیت زیادی نداشت شاید سی هزار نفر در شنجن زندگی میکردند. حالا نگاهی به شنجن حال حاضر بندازید که حدوداً ده میلیون نفر جمعیت داره. شنجن به یک کلان شهر تبدیل شده. این شهر قطب اصلی تولیدات صنعتی در دنیا بهشمار میاد. نه تنها جمعیت افزایش پیدا کرد، میزان درامد سرانه به شدت بالا رفت بلکه شیوه زندگی مردم هم به وضوح دچار تغییری اساسی شد، به طوریکه طی سه دهه، از کشاورزی روستایی به تولیدات صنعتی و خدمات شهری مدرن تبدل شد. با اینکه اکثر قسمتهای دنیا قرار نیست تغییری مانند شنجن رو تجربه کنند اما این الگوی اساسی رشد اقتصادی، گذر کردن از کشاورزی نامرغوب مالکین جزء و رسیدن به تولیدات صنعتی مدرن مخصوصاً اقتصاد خدماتی مدرن، بخشی از مسیر متعارف دستیابی به رشد اقتصادیه. و با اینکه کشورهای انگشت شماری با نرخ سالیانهی ده درصد رشد میکنند و هر هفت سال حجم اقتصاد رو دو برابر میکنند، هنوز هم کشورهای زیادی در دنیا، حتی بسیاری از فقیرترین کشورهای دنیا در حال حاضر رشد اقتصادی چشمگیر و در کنار آن یک انتقال قابل توجه به سمت شهرنشینی و همچنین انتقال قابل توجهی از کشاورزی به تولیدات صنعتی و به ویژه خدمات رو دارند تجربه میکنند. اگر به نمودار بعدی نگاه کنید چیزی رو میبینید که اونهم کاملا حیرت آوره و باید اون رو به خاطر بسپاریم و اون جمعیتنگاری یا به عبارت دیگه تغییر جمعیت دنیاست. خب این نموداریه که خط سیر بلندمدتی رو طی دو میلیون سال گذشته، حتی قبل از اینکه گونه انسانی متجدد وجود داشته باشه رو نمایش میده. اما بیایید فقط قسمت انسانی یا چیزی که بهش دوران نوسنگی میگیم، که همون آغاز عصر کشاورزی در چیزی حدود ده هزار سال پیشه رو در نظر بگیریم. اگه به تصویر نگاه کنید میبینید که جمعیت بشر طی یک مدت زمان طولانی از ده هزار سال پیش، شاید هفت یا هشت هزار سال پیش از میلاد، کمتر از نیم میلیارد نفر بوده. البته کسی اطلاعی نداره اما احتمالا سیصد میلیون نفر روی کره زمین زندگی میکردند. این رقم طی مدت زمان بسیار بسیار طولانی آنچنان تغییر نکرد و نمودار تقریبا یک خط صافه. جمعیت شاید تا چهارصد یا پانصد میلیون نفر در یکسال پس از میلاد افزایش یافت. و این به شما میگه که در قسمت اعظم تاریخ بشر، از آغاز کشاورزی، جمعیت تغییر زیادی نداشته. اما به قسمت راست نمودار نگاه کنید، یکهو جمعیت به سرعت بالا میره. تقریبا همزمان با پیشرفتهای تکنولوژیکی در سالهای وقوع انقلاب صنعتی، آغاز عصر ماشین بخار در حول و حوش 1750 میلادی، مشاهده میکنیم که منحنی جمعیت با شیب بسیار تندی بالا و بالا میره. در حدود 1830 میلادی بشر به نقطه عطف مهم یک میلیارد نفری در کره زمین میرسه.تا آن زمان به مدت هزاران سال جمعیت کمتر از یک میلیارد نفر بود. سپس از 1830 تا 1930 میلادی، تنها طی یک سده، یک میلیارد نفر دیگر به جمعیت اضافه شد. اما پس از آن جمعیت به سرعت افزایش پیدا کرد چون از 1930 تا 1960 میلادی طی تنها سی سال، یک میلیارد نفر دیگه به جمعیت اضافه شد. با همین روال، جمعیت در سال 2011 به هفت میلیارد نفر رسید و احتمالا حول و حوش 2024، 2025 میلادی به هشت میلیارد نفر و در دهه 2040 به نُه میلیارد نفر خواهد رسید. از این رو این تغییر در جمعیت کاملا حیرت آوره. عصر ما عصر رشد اقتصادی همراه با رشد سریع جمعیته. و این دو نیروی محرکه در کنارهم عامل افزایش چشمگیر فعالیتهای اقتصادی و تولید کل سالانه کره زمین، و البته به موازات آن عامل افزایش قابل توجه تأثیرات انسانی بر کره زمین بودهاند. و این موضوع یکی از چالشهای توسعه پایدار به حساب میاد. خب یکی دیگر از جنبههای روشن توسعه اخیر اینست که به موازات رشد اقتصادی و به موازات افزایش در تعداد جمعیت، سطح بهداشت بهتری نیز حاصل شده. در حول و حوش 1950 میلادی به ازای هر هزار کودک متولد شده، تخمین زده شده که 134 کودک از این هزار کودک تا تولد یک سالگیشون زنده نمیماندند. این رقم 134 در هر هزار کودک، نرخ مرگومیر کودکان نامیده میشه. این نرخ به ما میگه چه تعداد از کودکان تولد یک سالگیشون رو نمیبینند.موضوع دلگرم کننده اینست که این رقم در حال کاهشه و به شدت هم در حال کاهشه. بطوریکه نرخ (imr) یا نرخ مرگومیر کودکان آن زمان یعنی 134 به ازای هر هزار کودک، به طور تخمینی در حال حاضر به 37 کودک به ازای هر هزار کودک کاهش یافته. هنوز هم 37 کودک به دلیل مالاریا، ذات الریه یا دیگر بیماریهای قابل پیشگیری، تولد یک سالگیشون رو نمیبینند. هنوز هم میلیونها کودک به خاطر دلایل قابل پیشگیری و قابل درمان، پیش از اولین تولد خود میمیرند. در این خصوص صحبت خواهیم کرد، مشاهده خواهیم کرد که چه کاری در این رابطه میشه انجام داد. خواهیم دید که چطور میشه حتی پیشرفتهای بیشتری ایجاد کرد و سریعاً هم این پیشرفتها رو ایجاد کرد. اما اینکه روند تاریخی رو از 134 به 37 کاهش بدیم یک موفقیت واقعیه. موفقیتی که کیفیت زندگی رو بهبود بخشیده و بدون شک فجایع و تشویشهای زیادی رو که بخشی از زندگی بشر تا زمان بهبود بهداشت عمومی و مراقبتهای پزشکی مدرن بوده از میان برداشته. با نجات پیدا کردن تعداد بیشتری از کودکان و همچنین بهبود سطح بهداشت برای افراد سالخورده، خبر مسرتبخش اینست که امید به زندگی ما نیز در حال افزایشه، و به طرز قابل ملاحضهای هم در حال افزایشه. ببینید چه اتفاقی برای آنچه که بهش امید به زندگی در زمان تولد میگیم افتاده. امید به زندگی در زمان تولد از لحاظ آماری، میانگین طول عمر با در نظر گرفتن خطرات مرگ در هر سنه. در اواسط سده قبل، طی سالهای 1950 تا 1955 میلادی، میانگین امید به زندگی مردم دنیا چیزی در حدود 47 سال بود. بسیار کوتاه! در حال حاضر به طور تخمینی، امید به زندگی در زمان تولد چیزی بیش از هفتاد سال یا تقریبا 71 ساله. و در کشورهایی با سطح درامد بالا، حول و حوش 80 ساله. این موضوع نمونه دیگری از رشد اقتصادی و پیشرفت مادی، و نمونهای از پیشرفتیه که اکثر قسمتهای دنیا دارند بهش دست پیدا میکنند. چه درسی میشه گرفت؟ درسی که میشه یاد گرفت اینست که اولین ستون توسعه پایدار، رفاه اقتصادی، موضوعیه که دست یافتنیه. و در بخشهای بزرگی از کره زمین داره تحقق پیدا میکنه. مرگ مصیبتبار کودکان کمتر رخ میده و ما سلامتی و طول عمر بیشتری داریم بطوریکه امید به زندگی از آنچه که در اواسط قرن گذشته تجربه شده بود، تا به امروز چندین دهه افزایش پیدا کرده. این مساله نشون میده که توسعه اقتصادی چطور میتونه زندگی رو بهبود ببخشه. زندگیای که فرد میتونه این اطمینان رو داشته باشه که فرزندانش هم با تندرستی بزرگ خواهند شد، نجات خواهند یافت و آینده درخشانی در زندگی خواهند داشت. اما کاری که ما لازمه انجام بدیم اینست که اطمینان حاصل کنیم این رشد اقتصادی همه رو در بر میگیره و میلیونها نفر رو پشت سرش جا نمیگذاره، و اینکه از لحاظ زیستمحیطی پایداره، بهطوری که پیشرفت به نوبه خودش سیستمهای حمایت کنندهی حیات طبیعیِ تنوع زیستی، تولید غذا، آب و هوای بیخطر، اقیانوسهای پر حاصل ما رو قطع نکنه. چون اگه چنین کاری انجام بدیم منافعی که به دست آوردیم ناپایدار و زودگذر خواهند بود و به فاجعهای واقعی منتهی خواهند شد. بنابراین رویکرد کلنگرانه در تضمین اینکه رشد اقتصادی و پیشرفتهای مادی از شمول اجتماعی برخوردارند و از لحاظ زیستمحیطی پایدارند، بزرگترین چالش محسوب میشه.
مشتری بعد از انجام سفارش، به طور مشخص موارد زیر را تحویل خواهد گرفت:
- از زبان: فارسی
- به زبان: فارسی
- نوع ترجمه: عمومی